جدول جو
جدول جو

معنی سخت میر - جستجوی لغت در جدول جو

سخت میر(نَ زَ دَ / دِ)
آنکه جانش بدشوار برآید. (آنندراج) :
مشو در حساب جهان سخت گیر
همه سخت گیری بود سخت میر.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دخت مهر
تصویر دخت مهر
(دخترانه)
دختر خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سخت گیر
تصویر سخت گیر
مقرّراتی، منضبط، آنکه بر دیگری سخت بگیرد، کسی که دیگران را در فشار و زحمت قرار بدهد، سخت گیرنده، آزمند، حریص
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
از کوهستانها و ییلاقهای شاه کوه و ساور. رجوع به سفرنامۀ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 127 و ترجمه وحید ص 159 شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
سختی. دقت. زبردستی. (ناظم الاطباء). تشدید. مقابل خوارکاری. (یادداشت مؤلف) :
سخت گیری مکن که خاک درشت
چون تو صد را ز بهر نانی کشت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(سَ مَ)
کندذهن. بی استعداد:
چو روسان سختی کش سخت مغز
فریبی بخوردند از اینگونه نغز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(اَ لَ)
کنایه از پادشاه. پادشاه قادر و توانا. (ناظم الاطباء). که تخت گیرد و پادشاهی کند. پادشاه فاتح و پیروز:
سپه راند از آنجا به تخت سریر
که تابیند آن تخت را تخت گیر.
نظامی.
به آیین کیخسرو تخت گیر
که برد از جهان تخت خود بر سریر.
نظامی.
کلاه از کیومرث، آن تخت گیر
زجمشید تیغ، از فریدون سریر.
نظامی.
گرچه به شمشیر صلابت پذیر
تاج ستان آمدی و تخت گیر.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(سَ سَ)
لجاجت مقاومت. ایستادگی. پایداری: ابوالقاسم کثیررا بباید گفت تا خویشتن را بدو دهد و لجوجی و سخت سری نکند که حیفی بر او گذاشته نیاید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 371). دیرتر از اسب جدا شدم بسبب پیری، پنداشتند که سخت سری میکنم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 641)
لغت نامه دهخدا
(نَ بَ تَ / تِ)
سخت گیرنده. آزمند و حریص. (ناظم الاطباء) :
هر که در کار سخت گیر شود
نظم کارش خلل پذیر شود.
نظامی.
مشو در حساب جهان سخت گیر
همه سخت گیری بود سخت میر.
نظامی.
نیست غم گر دیر بی او مانده ای
دیرگیر و سخت گیرش خوانده ای.
مولوی.
- امثال:
خدا دیرگیر است اما سخت گیر است
لغت نامه دهخدا
تصویری از سخت گیر
تصویر سخت گیر
آزمند و حریص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخت گیر
تصویر تخت گیر
تخت گیرنده، شاه توانا کشور گشای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخت سری
تصویر سخت سری
ایستادگی، لجاجت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخت گیر
تصویر تخت گیر
پادشاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
الصّرامة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
Sternness, Strictness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
sévérité, rigueur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
severidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
ความเคร่งครัด , ความเข้มงวด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
Strenge
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
строгість , суворість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
surowość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
严厉 , 严格性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
severidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
سختی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
কঠোরতা , কঠোরতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
ukali
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
severità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
sertlik, katılık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
厳しさ , 厳格さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
קַפּדָנוּת , קַפְּדָנוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
строгость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
ketegasan, keketatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
कठोरता , सख्ती
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
strengheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سخت گیری
تصویر سخت گیری
엄격함
دیکشنری فارسی به کره ای